loading...

آئین مستان

متن سینه زنی شور شب سوم محرم,شب سوم محرم,سینه زنی شور شب سوم محرم,متن مداحی شب سوم محرم,مداحی شب سوم محرم,دانلود مداحی شب سوم محرم,مداحی شهادت حضرت رقیه,متن سین

آخرین ارسال های انجمن
عنوان پاسخ بازدید توسط
مقتل امام حسن عسکری علیه‌السّلام ‌ 7 2236 aboozar
مقتل امام رضا علیه‌السّلام 9 1750 aboozar
مقتل امام حسن مجتبی علیه‌السّلام 9 1293 aboozar
اهانت مرد شامی به امام حسن مجتبی (ع) 0 696 aboozar
مواعظ مهم امام حسن مجتبی (علیه السلام) در ساعات پایانی عمر 0 633 aboozar
متن مقتل ---- زیارت جابر بن عبدالله انصاری در روز اربعین 0 609 aboozar
عسکری صحیح است یا عسگری؟ 0 3494 aboozar
متن مقتل حضرت رقیه (س) 1 6712 aboozar
خطبه زین العابدین (علیه السلام) در کوفه 0 2844 aboozar
متن مقتل امام سجاد (علیه السلام) 3 3822 aboozar
حاج محمدباقر منصوری مداح اهل بیت (ع) درگذشت. 0 3241 aboozar
نیازها و بایدهای هیئت داری در کلام رهبری 10 3569 aboozar
کلاس مداحی حاج میثم مطیعی برای نوجوانان 0 4141 aboozar
احادیث درمورد ایام عزاداری 1 3678 aboozar
متن مقتل معتبر حضرت زهرا (س) 9 7262 aboozar
چرا نام پدر میثم مطیعی در لیست ترور منافقین قرار گرفت؟ 0 4952 aboozar
حاج غلامرضا سازگار:دوست دارم درحال ذکر اباعبدالله الحسین(ع) از دنیا بروم 0 5894 aboozar
توصیه خواندنی امام حسن عسکری (علیه السلام) به شیعیان 0 4372 aboozar
کتاب مقتلی که دکتر میثم مطیعی در حال ترجمه آن است 0 5539 aboozar
دعای پایان ماه صفر 0 4182 aboozar
خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 375 زمان : نظرات (0)

خدا مرگم بده چه لبهای پر از خونی
خدا مرگم بده چه موهای پریشونی
خدامرگم بده چه اوضاعی چه مهمونی
نه فرشی و نه چراغونی و نه سر دارم و نه سامونی
به ما سر زدی سرزده اومدی
کو بدنت مگه پرزده اومدی
مگه پر زده اومدی
بابا نگو که کجا بودی

بابا همه جا با ما بودی

بابا زیر دست و پا بودی

بابا بابا بابا
خدا صبرت بده شده ناموست آواره

خدا صبرت بده دخترت بین بازاره
خدا صبرت بده به غارت رفته گوشواره

نمونده گوشی و گوشواره
بگو با عمو شبم تاره

سرتو خاکیه، خاکیه معجرا
منو زدن مثل تک تک دخترا

بابا تو موج بلا بودم

 بابا با نامحرما بودم

بابا من انگشت نما بودم
به ما سر زدی سرزده اومدی
کو بدنت مگه پرزده اومدی
مگه پر زده اومدی
بابا نگو که کجا بودی

بابا همه جا با ما بودی

بابا زیر دست و پا بودی

بابا بابا بابا

 خدا خیرش بده، سر من عمه آزرده

خدا خیرش بده، به جای من کتک خورده 

خدا خیرش بده، روزی صدمرتبه مرده
علم به دوش حرم بوده و توهرکوچه سپرم بوده
حالا مراقب زخمای تازمه

 بیا که لحظه تشییع جنازمه
بابا، چشمم خوب نمیبینه

بابا، سیلی خوردم از کینه
بابا، گوشم خیلی سنگینه

 تار میبینم، سرم سنگینه

عجب دستی داشت، خیر نبینه
بابا پای پر ورمم، دردسر حرمم

عمه میگه خیلی شبیه مادرمم

 

 

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 1185 زمان : نظرات (0)

بابا رفتی منو بردن با حرمله

پاهایِ کوچیکم پر شد از آبله

موهایِ سوختمُ شونه زد دستِ زجر

بابا جونم ببین دستامُ بسته زجر

از هرچی پست بدم‌ میاد

از مردِ مست بدم میاد

از اونی که سرِ تورو رو نیزه بست بدم میاد

بابایی مثلِ تو زخم اَبرویِ من

زیرِ ناخنِ زجر جا مونده مویِ من

من بازیچه شدم از من داری خبر

با مشت دندونایِ شیریم افتاد

شد چشمام تار منو زدن

روزی صد بار منو زدن

واسه خنده آدم بدا تویِ بازار منو زدن

رازِ من و لب هایِ تو معنا شدنی نیست

جز با نفسَم خونِ تو احیا شدنی نیست

دختر که زمین خورد زگیسو نکشیدش

بی ناز کشی های پدر پاشدنی نیست

هرچیز که از خیمۀ ما رفت به غارت

غیر از سر بازار که پیدا شدنی نیست

این پا نشدن پیش تو از بی ادبی نیست

این پایِ ورم کرده دگر پاشدنی نیست

نه پیر زمین خورده شود دخترِ سابق

نه این سر غارت شده بابا شدنی نیست

این گیسویِ کوتاه دگر شانه ندارد

زحمت نکش عمهگره اش واشدنی نیست

آن شب جلویِ مادرِ تو بد کتکم زد

ورنه قد کوتاه چنین تا شدنی نیست

شد نیزیِ چکمه اثرش چون نوکِ مسمار

پهلویِ لگد خورده مداوا شدنی نیست

 صدا زد زنِ غساله به من بگید بزرگِ این قافله کیه ؟! همه نشون دادن عمۀ سادات زینبُ  خانم جان دو سه تا سوال دارم  من تو عمرم تا حالا یه همچین چیزی ندیده بودم  (چی میخوای بدونی ؟!) گفت خانم جان به من بگو چرا دورِ گردنِ این بچه جایِ غل و زنجیرِ  خانم جان به من بگو چرا پاهاش آبله زده  خانم جان به من بگو چرا موهاش سوخته؟؟ 

ویرانه ام پر میشود از عطرِ گیسویت

بابا کجا بودی چرا خاکی شده مویت؟

پیدا نکردم جایِ سالم در سرت بابا

تا بوسه ای برچینم از مابین اَبرویت

پرواز کردم سویِ تو اما زمین خوردم

این روز ها زخمی شده بال پرستویت

سجاده ام را پهن کردم کنج ویرانه

من هم شبیه عمه هستم دعا گویت

این است روز و شب دعایم کاش من را باز

یکبار دیگر می نشاندی روی زانویت

أَلسَّلامُ عَلَیْک یا مَظلوم یا غَریب

أَلسَّلامُ عَلَى العَطشان عِندَ اَلْفُرَاتِ

 أَلسَّلامُ عَلَى الاَْجْسادِ الْعارِیاتِ

 

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 2668 زمان : نظرات (0)

هر کسی تنهاست ذکرش میشود تنها حسین

هر کسی گم می شود را میکند پیدا حسین

اگه راه گم کردی بگو حسین .. اگه گم شدی تو این دنیا بگو حسین ..

دستگیری می کند از عاشقِ بی دست و پا

می نشاند نوکرِ آلوده را بالا حسین

کجایِ عالم ارباب اینجوری پیدا میشه که نوکرش این همه خطا ، اشتباه ، بعدم تو خونش راهش بده .. تازه صدِر جلسه بشونتش تازه بغلش کنه نوازشش کنه .. کجای عالم اینجوریِ ..

بر کسی دل بسته ام که دل نبسته بر کسی

از همه دل کنده ام در این جهان الا حسین

کار من گریه است از بدو تولد تا ابد

خیر دیگر که ندیدم من از این دنیا حسین

خیلی خوب گریه کنید .. انقدر محرم ها بیاد و بره زیر خروار ها خاک باشیم .. انقدر محرم ها بیاد ببینم همه عالم دارن میگن حسین تو نمیتونی بگی .. انقدر محرم ها بیاد و بره دستام تو کفن بسته باشه .. فرقی هم نمیکنه هر کی باشه حسرت میخوره .. حتی حبیب هم حسرت میخوره .. حبیب با اون مقام فرمود : فقط یه خواسته دارم برگردم دنیا بگم حسین .. بیام تو مجلسِ حسین براش گریه کنم .. حالا منو تو رو اینجا آوردن ..حیفه به خدا ..

بارها گفتم نمی بخشد ولی بخشید و گفت

بارِ آفت خورده ات را میخرد یک جا حسین

سیزده نورِ خدا را دوست دارم مثلِ هم

چون که میدانم در آنها هست استثنا حسین

فکرِ دیدارِ خدا بودم که بین روضه ها

وقت یا الله آمد بر زبانم یا حسین

هم امامت هم قیامت هم شفاعت میکند

روزِ محشر هم بیاید کار دارم با حسین

میدونی روز محشر چطوری میشه ؟ یهو میبینی تو اون وانفسا تو اون صحرا یه صدایی میاد : غَضُّوا أَبْصَارَكُمْ .. چشماتون و ببندید ناموس خدا میخواد وارد محشر بشه .. همه سرهارو پایین میندازند بی بی دو عالم میخواد بیاد رد بشه ..

بعضی روایات نوشته امام حسن افسار این مرکب و گرفته ، که حضرت زهرا سلام الله روش نشسته میاد یه گوشه از عرش یهو از یه گوشه ای یه آقایِ بی سری وارد محشر میشه بی بی سوال میکنه حسن جان این آقایِ بی سری که وارد محشر شده کیه ؟ امام حسن جواب میده مادر جان ، میخواد برا همه اهلِ محشر روضه بخونه .. هَذَا حُسَیْنٌ مُرَمَّلٌ بِالدِّمَاءِ ...

هم امامت هم قیامت هم شفاعت میکند

روزِ محشر هم بیاید کار دارم با حسین

من فدای دختری که در خرابه بود و گفت

با همان لکنت به سختی چند تا بابا حسین

خورده ام از این و آن مشت و لگد حالا بگو

من شدم پیرتر یا مادرت زهرا حسین ..

من از سادات معذرت میخوام .. سادات شاید نتونن این حرف و تحمل کنن .. بگم صدا ناله ت بلند شه .. یه وقت یه مرد زمین می افته .. یه وقت هم یه زن زمین می افته ...

دست عدو بزرگتر از صورت من است ..

اون شب از رویِ اون ناقه

تویِ راه بینِ اون صحرا

بازی می کردم افتادم

انقدر غصه نخور بابا ..

غصه نخور بابا

تویِ راه بینِ اون صحرا

یکی دستش تو تاریکی

به گونه ام خورده چیزی نیست ..

هیچکس نمیدونه

بپرس از عمه میدونه

یکی از من یه گوشواره

امانت برده چیزی نیست

بابا .. موهای سرت سوخت ..

همچین که این سرُ از تو طبق می خواست برداره یهو از دستش رها شدُ افتاد .. گفت بابا میبینی بازوهام طاقت نداره .. از بس با تازیانه به این بازوهام زدن .. یه وقت یه مرد زمین می افته ، (آدم که دختردار باشه میفهمه) مرد زمین می افته بلند میشه .. زود یاعلی میگه پامیشه .. اما زن با مرد فرق داره ، زن وقتی زمین می افته خجالت میکشه .. قبل از اینکه بلند بشه از زیر چادر دورش و نگاه میکنه مردی ، نامحرمی ندیده باشه .. اما بازم طاقت داره بلند بشه از زمین ، اما یه وقت یه دختر کوچیک زمین می افته .. دختر وقتی زمین می افته از جا بلند نمیشه تا بابا نیاد بغلش کنه تا بابا نیاد بوسش کنه نوازشش کنه بلند نمیشه .. تازه هی میگه پاهام خیلی درد میکنه بابا ..

همچین که از ناقه زمین افتاد گفت حالا بابام میاد بلندم میکنه از دور دید یه سیاهی داره میاد .. گفت حتما بابامه .. تا اومد جلو دید نه باباش نیست خدا لعنتش کنه دید زجرُ .. تا دید این دختر زیر لب داره میگه یا زهرا .. یا زهرا .. گفت حالا که میگی یا زهرا یه کاری باهات بکنم که مثل مادر بزرگت بشی که دیگه جلو من نام زهرا رو نبری ...آنچنان با چکمه به پهلویِ این دختر زد  ...

من که بعد از تو به کوهِ دردها برخورده ام

 از یتیمی خسته ام از زندگی سر خورده ام

دخترت وقتِ وداعت از عطش بیهوش شد

زهر دوریِ تو را با دیدۀ تر خورده ام

دست سنگین یک طرف انگشترش هم یک طرف

با تمام خواهرانم مشت بر سر خورده ام

صحبت از مسمار اینجا نیست اما چکمه هست

با همین پهلو چنان زهرای بر در خورده ام

زیر چشمم را ببین خیلی ورم کرده پدر

بی هوا سیلیِ محکم مثلِ مادر خورده ام

حرف هایِ عمه خیلی سخت بر من میرسد

گوشِ من سنگین شده از بس مکرر خورده ام

هر طرف خم شد سرم سیلی سراغم را گرفت

گاه از این ور خورده ام گاهی از آن ور خورده ام

بابا ..

پشت خرابه دخترکی کج نشسته بود

میخواست تا که ادای مرا در بیاورد ..

دو تامون لبامون پر از خونِ

موهام مثلِ موهات پریشونِ

حالا مثلِ تو یه دندونه

شکسته دارم

دوتامون موهامون پر از دوده

قراره جدایی مگه بوده

یتیمی برا من هنوز زوده

سنی ندارم

حق داری نشناسی ، موهام سفید شده

این روزا لرزشِ ، دستام شدید شده

از بینِ دخترا ، من خسته تر شدم

زودتر بیا بریم ، که دردسر شدم ..

نمی‌پرسم انگشترت چی شد

نپرسی ازم معجرت چی شد

ببین قسمت دخترت چی شد

توی خرابه

تو شام صد دفعه کربلا دیدم

بلا دیدی بابا بلا دیدم

سرت رو تو طشت طلا دیدم

حالم خرابه

امشب بیا خودم ، مادر بشم برات

خاکا رو پاک کنم ، از صورت و لبات

حالا که اومدی ،  بیشتر پیشم بمون

لبهاتُ می‌بوسم ، قرآن برام بخون

سرِ روی نیزه ،بابام میشی ؟!

همون مهربون که میخوام میشی ؟!

تو هم‌بازی این روزام میشی ؟!

می‌بینی تنهام

خیال کن نریخته موهای من

ببین سالمه ابروهای من

دیگه خسته نیست زانوهای من

بشین روپاهام

من فرض میکنم ، آغوش داریُ

من رو تو آغوشِ ، گرمت میذاریُ

تو فرض کن منم ، گوشواره دارمُ

اصلاً نگاه نکن این ، گوش پاره‌مُ

همچین که این سرُ گذاشت رو پاهاش .. سرُ بغل کرد .. بابا یادته شبا میومدم رو پاهات میخوابیدم .. برام لالایی میخوندی .. برام قصه تعریف میکردی .. حالا منم پاهامُ دراز میکنم سرتو رو پاهام ‌میذارم .. میخوام برات لالایی بخونم ..

لالا لالا ، گلم لالا ..

بابایِ خوشگلم لالا ..

اینقد با باباش حرف زد ، راوی میگه یه مرتبه دیدم از موها شروع کرد هی نوازش می‌کرد .. همه جارو یکی یکی سوال می‌کرد: بابا ؛ موهات چرا سوخته؟!

(کوتاه کنم روضه رو) همچین که رسید به این لب‌ها گفت : بابا دیگه از این ‌نمیگذرم .. موهات سوخته بود حرف نزدم  ..پیشونیت شکسته بود حرف نزدم ...( نوشتن صورت هجده زخم کاری داشته) از همه گذشتم ، ولی از این نمیگذرم بابا ..

 

آخه همه‌ی این زخمایی که تو صورتت هست ، تو سرت هست من ندیدم ، نمیدونم کجا این زخما پیش اومده برات ..

اما بابا دیروز یه صحنه‌ای دیدم باور نمی‌کردم ، حالا فهمیدم چی شده .. حالا که من اونجا بودم این صحنه رو دیدم منم خودمو مثل تو میکنم (چی؟!) دیروز می‌دیدم چوب یزید بالا میره، دستای عمه‌م بالا می‌رفت ، چوب که پایین میومد قدم نمیرسید ببینم به کجا میخوره ..حالا فهمیدم اون نامرد با این لبهات چیکار کرده ...ای حسین ...

 

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 552 زمان : نظرات (0)

السَّلامُ عَلَیْکُمْ یَا أَهْلَ بَیْتِ النُّبُوَّةِ،بمُوالاتِكُمْ تُقْبَلُ الطّاعَةُ الْمُفْتَرَضَةُ ، وَ لَكُمُ الْمَوَدَّةُ الْواجِبَةُ وَ الدَّرَجاتُ الرَّفیعَةُ وَ الْمَقامُ الْمَحْمُودُ وَ الْمَكانُ الْمَعْلُومُ عِنْدَ اللّهِ عز و جل وَ الْجاهُ الْعَظیمُ وَ الشَّأْنُ الكَبیرُ وَ الشَّفاعَةُ الْمَقْبُولَة

آن گونه که در عالم نام خدا بماند

نام حسین رویِ لبهای ما بماند

از ابتدایِ دنیا تا انتهای دنیا

عشق حسین تنها در قلب ما بماند

ما نذر گریه داریم در روضۀ محرم

یا ربّ مباد حتی یک قطره جا بماند

دل کو به کو به هر دشت تا پا گذاشت برگشت

اما همیشه میخواست در کربلا بماند

این اربعین برات وصل است یا که هجران؟

سخت است دل میان خوف و رجا بماند

این عمر میشود طی آخر غروب تا کی؟

ما میرویم و تنها این روضهها بماند

نوکر به سر هوایِ سلطان شدن ندارد

اینجا گدا همیشه باید گدا بماند

هر سی شبِ محرم «نوحوا علی الرقیه»

باید برایِ داغش دل در عزا بماند

آخر چه گویم از او ناگاه در هیاهو

لکنت گرفت با تو ، اینکه چرا؟ بماند

به غارت برده دشمن دودمانم، دیده ای یا نه؟!

غروب عمر را در آسمانم دیده ای یا نه؟!

همان دُ دختر شیرین زبا بان تُ تو هستم

گرفته آبرویم را زبانم دیده ای یا نه؟!

پدر مویِ سرم شانه زدن دیگر نمی خواهد

شرر را در میانِ گیسوانم دیده ای یا نه؟!

شدم سرگرمی خندیدن طفلان این کوچه

دلیلِ خنده های این و آنم، دیده ای یا نه؟!

هر آن که رد شد از ویرانه با حیرت نشانم داد

ورم کرده سر و چشم و دهانم دیده ای یا نه؟!

دوتایی سنگ ها خوردیم، بابا من تو را دیدم

تو هم من را، بگو تا که بدانم دیده ای یا نه؟!

بیا تا زجر خوابیده بگیرم بین آغوشت

به لب آمد ز هجرانِ تو جانم، دیده ای یا نه؟!

اگر من را پذیرفتی، شهادت را نصیبم کن

صلاحم را به ترکِ آشیانم دیده ای یا نه؟!

دیگه نفسش بالا نمیومد .. یه وقت دیدن داره با اشاره رو لبایِ بابا دست میکشه .. دیدن اشک میریزه لب هارو دست میکشه .. آروم بغل کرد سرُ .. لبها رو گذاشت رو لب هایِ بریده بریده شدۀ بابا .. بابا از مدینه تا حالا منو بوسیدی؟ نه والله .. بابا من کارمُ تموم کردم .. دعاکن من پیش تو برگردم .. یه سوال دارم از خانم؟ خانم چرا میگه منو برگردون پیش خودت بابا؟ بابادیگه خیلی ناراحتِ عمه ام زینبم .. از وقتی که از ناقه افتادم دیگه نمیتونم راه برم عمه منو بغل میگرفت آروم میزاشت زمین دوباره بغل میکرد .. انقدر محبت کرده ..

از ضرب کعب نی بدنم درد می کند

از مشت استخوانِ سرم درد می کند

اوباش ناز کردنشان جورِ دیگر است

دارد هنوز مویِ سرم درد می کند ..

در ویرانه ، مهمان دارم

امشب ماهِ تابان دارم

میگردم دورِ تو تا جان دارم

کنج خرابم با سرت آمدی

برای بردن دخترت آمدی

یا ابتا حسین ..

ای از آبِ دریا محروم

بینِ روضه میگم آروم

صل الله علیک یا مظلوم

کنج خرابم با سرت آمدی

برای بردن دخترت آمدی

یا ابتا حسین ..

سیلی خوردم با بی رحمی

هستم زخمی هستی زخمی

درد مرا تنها تو می فهمی

مثل تو پهلویم مثل تو ابرویم

مثل عبای تو رفته النگویم

یا ابتا حسین ..

جا ماندم از عمه آن شب

جانم آمد بابا بر لب

زجر آمد دنبالم جای زینب

رقیه تاکنون چکمه نخورده بود

عمه اگر نبود رقیه مرده بود

یا ابتا حسین

 

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 530 زمان : نظرات (0)

امشب تو خرابه واست روضه خونم
بی تو چی کشیدم باباجونم باباجونم...
میخونم من امشب با قدِ کمونم
بی تو چی کشیدم باباجونم باباجونم...
بشین امشب پایِ حرفام
پای درد و پایِ غم هام
دویدم بس که رو خارا
 
ببین تاول زده پاهام
بابایی تار میدید چشمام
میدیدم که تک و تنهام
یه مرد بی حیا اومد
 
کشید گوشواره از گوشام
بی تو بابا، چقد اشکِ یتیمی از چشام ریخته
سرم سوخته، تویِ آتیش اگه بابا موهام ریخته
امون ای دل....
بابا دخترت بعد از تو شد زمین گیر
بستن دست و پامو غُل و زنجیر غل و زنجیر
پای این اسیری من خیلی شدم پیر
بستن دست و پامو غُل و زنجیر غل و زنجیر
ز روی ناقه افتادم
من انگاری که جون دادم
چیشد اون شب قدم خم شد
 
نمیره هیچوق از یادم
نبودی گم شدم تنها
دل شب تو بیابونا
اومد بالا سرم اون زجر
 
منو بُرد با کتک بابا
بهش گفتم نکش مومو
 
خودم دارم میام همرات
بهش گفتم نزن سیلی
 
گوشم سنگینه از دستات
امون ای دل....
بی تو من محاله که زنده بمونم
میخونم امون از دل خونم دل خونم
میبینی که لکنت داره این زبونم
میخونم امون از دل خونم دل خونم
تا که اسم تو رو بردم
بابایی هی کتک خوردم
یه جوری زجر منو میزد
 
همه گفتن که من مُردم
نبودی حرمله اومد
غمم شد دیگه بیش از حد
جلو چشمای تو بابا
 
به پهلوهام لگد میزد
دیگه از بس "کتک خوردم کتک خوردم" ندارم نا
بیا و با خودت امشب سه سالت رو ببر بابا
امون ای دل....


خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 979 زمان : نظرات (0)

بزار بابام از سفر بیاد دیگه سیلی نمیخورم
نمیمونه زیر دست و پا چادرم
 
از صبح منم و تازیونه
میگم چرا غروب نمیشه
اینقدر من و زدن صورتِ
کبود من که خوب نمیشه
بابا سرگردونم بابا تو ویرونه ام
بابا چی میخوان از جونم نمیدونم
 
بابا بابا حسین
بزار بابام از سفر بیاد میبینه حالِ زارمُ
میادش و پس میگیره گوشوارمُ
دیدم پیرزن یهودی با سنگ تو رو نشون گرفته
 
دیدم به روی نیزه بابا همه سرت رو خون گرفته
 
بابا زمین گیرم بابا پیرِ پیرم
چرا زودتر پس من نمیمیرم
بابا سرگردونم بابا تو ویرونه ام
 
چی میخوان از جونم نمیدونم
بابا باباحسین  
بزار بابام از سفر بیاد
 
منو از اینجا میبره
یه لباس نو برای من میخره
تشت سر و سر بریده
به یاد مجلس یزیدم
برده فروشا دورِمونن
نگم چه حرفایی شنیدم
بابا وای از غم ها
بابا موندم تنها
صورت و پهلومه مثل زهرا
بابا سرگردونم بابا تو ویرونه ام
 
چی میخوان از جونم نمیدونم
بابا باباحسین
به دوری ِ تو عادت ندارم
بیا که دیگه طاقت ندارم
شبا بدون لالاییِ تو
خرابه خواب راحت ندارم
منو زدن لِه شد عروسکم زیر دست و پا  
منو زدن بابا به قصد کُشت بین کوچه ها
هِی نگاه به منو معجرم میکنن
بچه ها هم دارن مسخرَم میکنن
حسین ... آه آه آه

 

 

تعداد صفحات : 13

درباره ما
Profile Pic
وبلاگ آئین مستان مرجع اشعار مذهبی، متن مداحی همراه باسبک، دانلود مداحی، آموزش مداحی، کتاب های مقتل و کتاب های آموزش مداحی می باشد. .::::::::.هر گونه كپی برداری از مطالب این سایت با ذكر صلوات برای فرج امام زمان (عج) بلامانع می باشد.::::::::. *****شما هم می توانید با تایپ اشعار مذهبی و متن روضه ها و ارسال آن از طریق سه روش: 1- عضویت در سایت و ثبت نام در انجمن 2- ارسال به ایمیل 3- درج آنها در قسمت نظرات اسم خودتان را در زمره خادمین ائمه اطهار علیهم السلام ثبت نمایید.*****
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 3320
  • کل نظرات : 204
  • افراد آنلاین : 89
  • تعداد اعضا : 347
  • آی پی امروز : 539
  • آی پی دیروز : 636
  • بازدید امروز : 3,709
  • باردید دیروز : 3,835
  • گوگل امروز : 25
  • گوگل دیروز : 43
  • بازدید هفته : 12,077
  • بازدید ماه : 12,077
  • بازدید سال : 1,327,110
  • بازدید کلی : 19,832,938